كيان جونكيان جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات دوست داشتنی کیان

خوشحالی کیان ۱۴۰۰/۵/۱۶

سلام کیان عزیزم بالاخره دیروز مغازه مون افتتاح شد دو ماه شاید هم بیشتر طول کشید که کارها جفت وجور بشه وبلاخره دکور هم تموم بشه من ‌بابا ومحمد این آخری ها خسته که نه داغون شده بودیم اما تموم شد ‌خوشحالی وذوق تو وصف نشدنی اینقد ذوق داشتی که حتی روزهایی که ما سه تا برای تمیز کردن چیدن مغازه تو گرم ترین ساعات روز میزدیم بیرون تو هم با ما می اومدی پا به پای ما کار می کردی قربون اون دست های کوچولوت بشم من مامان دلت میخواست مثل داداشی باشی ‌هر کاری که اون می‌کرد تو هم همون کار انجام بدی وقتی نمی تونستی اشک تو چشات حلقه میزد بعضی روزها خیییلی خسته کنند بود بعضی روزها پر استرس اما وجود نازنین تو ‌کارهای با مزه ات خستگی رو از تنمون بیرون می‌...
17 مرداد 1400

خاطرات تیر ومرداد ۱۴۰۰

سلام کیان قشنگم پسر مهربونم عاشششششقتم ‌بهت افتخار می کنم عزیز مامان اول تیر ماه کارنامه ات گرفتیم مثل همیشه عالی بود بقول خودمون کارنامه ی کرونایی که با خوب ‌بدش کار ندارم سخت بود اما گذشت بعضی روزها هم خنده دار بود امسال هم نمی دونم چه جوری شروع میشه مدرسه که امیدواریم هرچی که خیر همون بشه پسر بی دندونم دندونت بعد نه ماه بالاخره دراومد خیلی جالب بود فقط این یه دونه اینقد سخت دراومد 😂😂😘😘😘 اینم از بازی من تو که خیلی دوست داری اسم بازیمون هم حیوان بازی که به همشون نقش می دیم هم تو وهم من حرف‌هایی که باید بهم بگیم تو این بازی از زبان حیوان‌ها بهم میگیم این عکس یه شب من وداداشی باهم حرف می زدیم تو هم ی...
9 مرداد 1400
1